پیش بینی قیمت بیت کوین در هفته آینده
در هفته گذشته قیمت بیت کوین تا محدوده 17,600 دلار سقوط کرد و با حمایت خریداران مواجه شد و دوباره به بالای سطح 20,000.
ریزش قیمت بیت کوین در اوایل هفته گذشته منجر به رویداد تسلیم (Capitulation) شد و پس از آن به نظر میرسد که BTC در یک محدوده قیمتی قرار گرفته است. در ادامه به گزارش پلتفرم دیسنتریدر از وضعیت بازار رمزارزها میپردازیم.
نقطه وسط این محدوده قیمت 20,000 دلار است و ضلع پایینی آن برابر قیمت بسته شدن کندل 4 ساعته بیت کوین پس از کپیتولاسیون است که برابر 18,054 دلار است. ضلع بالایی محدوده نیز برابر قیمت پولبک کندل 4 ساعته قیمت بیت کوین پیش از کپیتولاسیون در نزدیکی سطح مهم میانگین متحرک 200 هفتهای BTC است.
همانطور که از نمودار نیز مشخص است بیشترین حجم معاملاتی (کندلهای زرد و آبی) در حوالی 20,000 دلار انجام گرفته است و توزیع متقارنی در محدوده اعلام شده دارد که این محدوده نوسان را تایید میکند. میانگین متحرک 200 هفتهای اهمیت تاریخی زیادی دارد و رسیدن دوباره قیمت به این سطح در مرکز توجه معاملهگران قرار خواهد گرفت.
خرسها در کمیناند!
اگر سری به دفتر سفارشات صرافی بیت فینکس بزنیم با دیواری از سفارشات فروش در محدوده 23,000 دلار مواجه خواهیم شد. سفارشات این صرافی از آن جهت حايز اهمیت هستند که بیشتر نهنگها در این صرافی به انجام معاملات خود میپردازند. این دیوار درست بالاتر از سطح میانگین متحرک 200 هفتهای است، وجود دارد. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که این سفارشها پابرجا بمانند در آنجا باقی بمانند یا یا قیمت نتواند این دیوار فروش را بشکند. اما در هر صورت این فعالیت نهنگها باید مورد توجه قرار گیرد و باید متوجه باشیم که قیمت BTC ممکن است در اولین تلاش برای شکستن سد 23٬000 دلار با بازیابی نسبی قیمت شکست مواجه شود.
اندیکاتور Predator در تایم فریمهای مختلف نشانههای صعودی از خود بروز داده است. در شکل زیر این اندیکاتور برای تایم فریمهای 1، 4 و 12 ساعته و روزانه و 3 روزه و هفتگی بیت کوین نشان داده شده است. در تمامی تایم فریمها به جز هفتگی، این اندیکاتور خبر از حرکت صعودی BTC میدهد.شاخص قیمت بازار به قیمت تحقق یافته با اسکور Z، یا MVRV Z-Score، که بر مبنای شاخص قیمت تحقق یافته طراحی شده است، به تشخیص انحرافات قیمت از قیمت تحقق یافته کمک میکند. در نمودار زیر این شاخص (خط آبی) به محدوده اشباع فروش یا انباشت (ناحیه سبز رنگ) رسیده است.نمودار زیر (خط آبی) مربوط به شاخص پويل مالتیپل (Puell Multiple) است که نسبت ارزش عرضه روزانه (کوینهای تازه استخراجشده) بیت کوین به میانگین متحرک 365 روزه این ارزش را محاسبه میکند. رسیدن این شاخص به ناحیه سبز رنگ به این معنی است که درآمد ماینرهای بیت کوین به حداقل میزان خود رسیده است. از نظر تاریخی این وضعیت میتواند منجر به رویداد تسلیم (Capitulation) ماینرهای بیت کوین شود که از نظر تاریخی معمولا در زمان کف قیمت بیت کوین رخ میدهد.
با بازیابی نسبی قیمت بیت کوین، برخی از آلت کوینها عملکردهای خوبی از خود نشان دادهاند اما بخش زیادی از بازار هنوز از وجود ترس و عدم قطعیت برای سرمایهگذاری رنج میبرد. در چنین وضعیتی استفاده از ابزار Commando Dashboard که احساسات بازار را در نظر نمیگیرد میتواند سودمند باشد.
کومندو داشبورد از ابزارهای اختصاصی پلتفرم دیسنتریدر محسوب میشود که با استفاده از علم یادگیری ماشین به معرفی فرصتهای سرمایهگذاری در میان پروژههای برتر رمزارزها میپردازد. این شاخص اکنون برای رمزارزهای BAL، ETC، EGLD و ZEN در محدوده مطلوب بالای سطح 2 قرار دارد و اندیکاتور Predator نیز در مورد آنها در تایمفریمهای 30 دقیقه و 1 ساعته وضعیت صعودی را تایید میکند.
قیمت های نسبی و اهمیت آن در بقای صنعت سیمان
سیدمحمدحسن رضویان / دکتری تخصصی (Ph.D) استراتژی صنعتی – شیب تند افزایش قیمت ارز دراواسط سال جاری ، باعث افزایش قیمت بسیاری از کالاها گردید. لیکن به دلیل دستوری بودن قیمت گذاری در بسیاری از کالاهای اساسی ، افزایش قیمت آنها نسبت به هم از تناسب منطقی لازم برخوردار نبوده و در واقع دولت به دلیل احتراز از هزینه های اجتماعی ناشی از تغییر قیمت کالاهای در کنترل خود، با نادیده گرفتن تناسبات لازم بین مجموعه قیمت ها ، تا جایی که می توانست از افزایش قیمت برخی از کالا ها جلوگیری نمود. این امر باعث طرح موضوع پرمناقشه ای در محافل اقتصادی کشور گردید که در ادبیات علم اقتصاد از آن به عنوان ” قیمت های نسبی” یاد می شود و همانطور که از عنوان آن پیداست ، قیمت یک کالا را نسبت به کالاهای دیگر مشخص نموده و در مقابل قیمت مطلق که قیمت هرکالایی را به خودی خود می سنجد، مطرح می شود.
مفهوم قیمت های نسبی عمدتاً ذیل بحث “بهینه سازی تخصیص منابع” تبیین می شود. بدان معنا که در هنگام طراحی و یا نوسازی نظام توسعه یک کشور، اولویت تخصیص منابع به بخش ها و صنایع مختلف ، بر اساس اهداف و استراتژی های بلند مدت تعیین گردیده و از قیمت گذاری نسبی به عنوان یکی از ابزارها و محرک های لازم برای هدایت منابع و سرمایه ها به سوی صنایع مدنظر استفاده می شود. به بیان دیگر در حالت طبیعی ، منابع به سمت صرفه اقتصادی حرکت می کنند و قیمت بالاتر یک کالا ، مهمترین علامتی است که برای جذب آنها فرستاده می شود و تبعا قیمت های پایین منجر به رویگردانی آنها خواهد شد.
در کشورهایی همچون ایران که دولت با اتخاذ سیاست های خود در اقتصاد دخالت مستقیم دارد ، برای تعیین قیمت نسبی یک کالا ، باید به منظومه ای از قیمت کالاهایی که در ارتباط تنگاتنگ با کالای مدنظر هستند ، توجه نمود و متناسب با آنها قیمت را تعیین کرد. مطابق با گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، سیمان تنها کالایی در گروه مصالح ساختمانی است که همچنان دارای قیمت گذاری دستوری و ثابت است. این در حالی است که در کنار آن ، مجموعه ای از کالاها همچون فولاد (مهمترین آنها) وجود دارد که قیمت آن توسط دولت تعیین نمی شود. هم اینک به دلیل عدم رعایت اصل قیمت های نسبی ، قیمت فولاد نسبت به سیمان به بیش از ۳۰ برابر افزایش یافته در حالی که این میزان در بازارهای منطقه ای مجاور کشورمان ، کمتر از ۷ برابر است.
ماهیت پروژه های ساختمانی منجر به دو رویکرد غالب دراستفاده از مصالح می گردد که یا استفاده از سیمان غالب است و یا فولاد و سهم بیشتر هریک منجر به کاهش سهم دیگری خواهد بود و از این نظر ارتباط معکوسی بین بخشی از نظام عرضه و تقاضای آنها (صرفه نظر از بحث صادرات) وجود دارد. اگر از منظر پویایی های سیستم به نظام عرضه و تقاضای هر دو صنعت سیمان و فولاد بنگریم ، بهتر می توان تاثیر قیمت های نسبی را بر صنعت سیمان تحلیل و تشریح کرد. #شکل_زیر مدل ساده ای از روابط علی و معلولی مولفه های موثر بر قیمت سیمان و فولاد را نشان می دهد.
در ابتدا به دینامیزم تاثیر قیمت فولاد بر صنعت سیمان می پردازیم:
🔺 فرض می کنیم قیمت جهانی فولاد افزایش می یابد(۱) .
🔺افزایش قیمت جهانی منجر به افزایش قیمت فولاد می شود (۲).
🔺افزایش قیمت فولاد منجر به کاهش تقاضای پروژه ها می گردد (۳).
🔺کاهش تقاضای پروژه ها منجر به کاهش نسبت تقاضای فولاد به تقاضای سیمان می شود (۴).
🔺کاهش نسبت مذکور منجر به افزایش سهم تقاضای سیمان می گردد (۵).
🔺 افزایش تقاضای سیمان منجر به افزایش نسبت تقاضا به عرضه سیمان می شود (۶).
🔺افزایش نسبت فوق در یک اقتصاد دستوری منجر به ارسال سیگنالهایی به دولت مبنی بر لزوم افزایش قیمت سیمان می شود (۷) و (۸) . هرچند ممکن است دولت با درنظر گرفتن ملاحظات خود ، این رابطه علی و معلولی را مختل نماید.
🔺 افزایش قیمت سیمان ، سیگنال های لازم را برای جذب منابع که در کوتاه مدت بصورت خرید سهام در بورس و در بلند مدت بصورت سرمایه گذاری در پروژه ها ظاهر می شود ، ارسال می کند(۹) (براساس اصل قیمت های نسبی)
ملاحظه می شود که در صورت مداخله صحیح دولت در قیمت گذاری نسبی ، چگونه افزایش قیمت فولاد ، منجر به افزایش قیمت سیمان شده و در نهایت منجر به جذب سرمایه ها در صنعت سیمان می گردد. واضح است که مدل مذکور صرفا برای تبیین یک چارچوب محدود و در شرایط کلی تبیین گردیده و تاثیرسایر مولفه های موثر در رکود فعلی صنعت موضوع بحث مفصل دیگریست .
در ادامه مدل می توان روند تاثیر صنعت سیمان را بر صنعت فولاد مشاهده کرد:
🔺 افزایش سرمایه گذاری ها دردراز مدت منجر به افزایش ظرفیت کارخانجات سیمان و تولید بیشتر شده و به افزایش عرضه سیمان می انجامد (۱۰)
🔺سپس نسبت تقاضا به عرضه سیمان با کاهش مواجه شده(۶) و در نهایت منجر به افت قیمت سیمان می شود (۸) ( این روند به همراه سایر مولفه هایی که تحلیل دینامیکی آنها خارج از این مجال است ، در ایجاد وضعیت کنونی صنعت سیمان موثر بوده است)
🔺 با کاهش قیمت ، تقاضا برای سیمان در پروژه ها افزایش یافته (۱۱) و منجر به کاهش سهم نسبت تقاضای فولاد به تقاضای سیمان (۴) می گردد.
🔺حال ، تقاضای فولاد بطور نسبی کاهش یافته (۱۲)و نهایتا منجر به کاهش نسبی قیمت آن (علیرغم نوسانات قیمت جهانی) می شود (۲).
و این سیکل بارها و بارها تکرار شده و در نهایت به شرط عملکرد صحیح دولت در قیمت گذاری نسبی (۷) و یا آزادسازی قیمت سیمان ، منجر به کاهش شکاف قیمت سیمان و فولاد و تعادل آن در نقطه بینابینی می گردد. بدیهی است که این فرآیند سیستماتیک برای رسیدن به نتایج مورد نظر ، مانند تمام پدیده های دینامیکی ، زمان بر است. لیکن تصمیم گیرندگان بایستی با اتخاذ تصمیمات کلان ، نسبت به بستر سازی لازم اقدام نموده و با شناخت روابط علی و معلولی مناسب ، نسبت به تقویت حلقه های تعادلی اقدام نمایند.
در اینجا این سوال اساسی مطرح است که آیا دولت و مشخصاً سازمان حمایت از تولیدکنندگان به اصل قیمت گذاری نسبی و ملزومات دینامیکی آن اعتقادی دارند و آیا گمان نمی کنند که استمرار قیمت گذاری نامتناسب ، منجر به گسیل منابع و حاشیه سود غیر منطقی به یک صنعت به بهای اضمحلال صنعت دیگر گردیده است؟
5 آلت کوین که در صورت تثبیت قیمت بیت کوین می توانند صعودی باشند
زمانی که قیمت بیت کوین تثبیت و تثبیت شود، این پنج آلتکوین می توانند به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کنند.
شاخص های اصلی بازار سهام ایالات متحده در هفته گذشته به کاهش خود ادامه دادند زیرا بدتر شدن شرایط اقتصاد کلان ترس از رکود جهانی را تشدید کرد. میانگین صنعتی داوجونز در پایین ترین بازیابی نسبی قیمت سطح خود در سال 2022 بسته شده است و شاخص های اصلی پنجمین معاملات هفتگی خود را در شش هفته گذشته ثبت کردند.
بیت کوین (BTC) در این هفته فقط اندکی سقوط کرد، اما خطر بسته شدن به پایین ترین سطح خود از سال 2020 وجود دارد. بسته شدن هفتگی چند ساله جدید یک علامت منفی است، اما فروشندگان باید سطوح پایین تر را حفظ کنند. تبدیل به یک تله خرس. احتمال دارد که قیمت در چند روز آینده بی ثبات تر باشد زیرا هم گاوها و هم خرس ها برای برتری رقابت می کنند.
نمایش روزانه داده های بازار کریپتو سس: سکه 360
برخی از سرمایهگذاران در طول اصلاحات شدید، فرصتهای خرید را از دست میدهند، زیرا تلاش میکنند به انتها برسند. معامله گران ترجیح می دهند روی پروژه هایی که دوست دارند تمرکز کنند و سکه ها را به صورت گام به گام جمع آوری کنند که هفته ها یا ماه ها طول بکشد. همه سکه ها به طور همزمان پایین نمی آیند، بنابراین توصیه می کنیم روی ارزهای رمزپایه فردی تمرکز کنید که قدرت را نشان می دهند.
بیت کوین به پایین ترین بازیابی نسبی قیمت حد خود در سال گذشته نزدیک می شود، اما برخی آلت کوین ها به خوبی خود را حفظ می کنند. بیایید به پنج نمودار ارزهای دیجیتال که در کوتاه مدت جالب هستند نگاهی بیندازیم.
آنچه خواهید خواند
BTC/USDT
گاوهای بیت کوین طی چند روز گذشته با موفقیت از منطقه حمایتی 18626 تا 17622 دلار دفاع کرده اند، اما همچنان با فروش قوی در میانگین متحرک نمایی 20 روزه (19720 دلار) روبرو هستند. این نشان می دهد که خرس ها به فروش خود حتی در تجمعات جزئی ادامه می دهند.
نمودار روزانه BTC/USDT.منبع: Trading View
میانگینهای متحرک سراشیبی نشان میدهد که خرسها دست بالا را دارند، اما واگرایی مثبت در شاخص قدرت نسبی (RSI) نشان میدهد که خرسها ممکن است ضعیف شوند.
شکست و بسته شدن متحرک نمایی 20 روزه اولین نشانه ای است که خرس ها شتاب خود را از دست می دهند. پس از آن، جفت BTC/USDT می تواند به میانگین متحرک ساده 50 روزه (21043 دلار) و سپس به 22799 دلار برسد. خریداران باید این مانع را پشت سر بگذارند و برای صعود به 25211 دلار آماده باشند.
برعکس، اگر خرسها به پایینترین سطح ژوئن 17622 دلار برسند، فروش تشدید میشود و ممکن است جفت به روند نزولی بازگردد. سپس این جفت می تواند به 14500 دلار سقوط کند.
نمودار 4 ساعته BTC/USDT.منبع: Trading View
گاوها زیر 18626 دلار خرید میکنند، اما خرسها بازیابی را در 50-SMA به تأخیر میاندازند. این امر قیمت را بین این دو سطح سوق داده است، اما بعید است که این محدوده باریک معاملات برای مدت طولانی ادامه یابد.
اگر قیمت کاهش یابد و به زیر 18626 دلار برسد، خرسها احتمالاً این جفت را به حمایت بحرانی 17622 دلار خواهند رساند. در این سطح، ممکن است بار دیگر شاهد نبرد شدید بین گاوها و خرس ها باشیم. اگر گاوها قیمت را به بالای 50-SMA برسانند، جفت می تواند تا 20400 دلار افزایش یابد.
ATOM/USDT
Cosmos (ATOM) در چند روز گذشته بالاتر از سطح شکست 13.46 دلار معامله شده است، که نشان می دهد احساسات مثبت باقی مانده است و معامله گران به دنبال نزولی هستند.
نمودار روزانه ATOM/USDT.منبع: Trading View
متحرک نمایی 20 روزه (14.22 دلار) کاهش یافته است و RSI نزدیک به نقطه میانی است که نشان دهنده تعادل بین عرضه و تقاضا است. اگر قیمت به بالای 15.26 دلار برسد، یک مزیت کوتاه مدت می تواند به نفع خریداران باشد. پس از آن، جفت ATOM/USDT می تواند تا 17.20 دلار افزایش یابد.
این سطح میتواند دوباره به عنوان مقاومت عمل کند، اما اگر خریداران قیمت را بیشتر کنند، جفت میتواند شتاب بیشتری بگیرد و به 20.34 دلار و سپس به 25 دلار حرکت کند.
برخلاف این فرض، اگر قیمت به زیر SMA 50 روزه (12.90 دلار) برسد، می تواند به نفع خرس ها باشد. پس از آن، جفت می تواند به 10 دلار کاهش یابد.
نمودار 4 ساعته ATOM/USDT.منبع: Trading View
این جفت برای مدتی بین 13.45 تا 17 دلار گیر کرده است. خریداران به شدت از حمایت 13.45 دلاری دفاع می کنند و به دنبال افزایش قیمت به بالای 50-SMA هستند. این شانس رالی را به 16 دلار و سپس 17 دلار افزایش می دهد.
برعکس، اگر قیمت از سطح فعلی کاهش یابد و به زیر 20-EMA برسد، نشان میدهد که خرسها به فروش خود در رالی ادامه خواهند داد. می تواند قیمت را به حمایت قوی در 13.45 دلار برساند. فروشندگان باید جفت را به زیر 13 دلار برسانند تا راه را برای افت احتمالی تا 11.50 دلار هموار کنند.
الگو/USDT
عدم قطعیت عمل محدود محدوده بین 0.27 دلار و 0.38 دلار در 23 سپتامبر برطرف شد و شروع یک روند صعودی جدید را نشان داد. در این صورت، الگواند (ALGO) ممکن است هنوز در ابتدای روند صعودی باشد.
نمودار روزانه ALGO/USDT.منبع: Trading View
سطح کلیدی برای تماشای نزولی 0.38 دلار است. اگر گاوها این سطح را به حمایت تبدیل کنند، می تواند احتمال شروع یک روند صعودی جدید را افزایش دهد. پس از آن، جفت ALGO/USDT می تواند تا 0.45 دلار و سپس به 0.50 دلار حرکت کند.
اگر قیمت به زیر 0.38 دلار برسد و دوباره وارد محدوده شود، ممکن است دیدگاه صعودی ما در کوتاه مدت باطل شود. این می تواند قیمت را تا EMA 20 روزه (0.33 دلار) کاهش دهد. اگر قیمت از این سطح جهش کند، گاوها سعی خواهند کرد دوباره مقاومت سربار را پاک کنند.
نمودار 4 ساعته ALGO/USDT.منبع: Trading View
قیمت بالاتر از مقاومت سربار در 0.38 دلار شکست، اما گاوها نتوانستند این حرکت را انجام دهند. این نشان می دهد که خرس ها هنوز تسلیم نشده اند و نزدیک به 0.41 دلار به حرکت خود ادامه می دهند.
اگر خرس ها به زیر 20-EMA بشکنند، جفت می تواند تا 0.36 دلار کاهش یابد. این یک سطح مهم برای گاوها برای دفاع است، زیرا شکست در زیر آن می تواند افت احتمالی را به 50-SMA باز کند.
در روند صعودی، گاوها باید قیمت را به بالای 0.41 دلار برسانند تا نشانه از سرگیری رالی باشد.
مربوط: اسکالپینگ در کریپتوکارنسی چیست و تجارت اسکالپ چگونه کار می کند؟
CHZ/USDT
Chiliz (CHZ) به شدت از پایینترین سطح ژوئن خود بازگشته است و گاوها مقاومت سربار 0.26 دلاری را در 22 سپتامبر کاهش دادند که نشاندهنده از سرگیری رالی است. وقتی یک سکه برخلاف احساسات بازار حرکت می کند، باید به دقت نگاه کنید.
نمودار روزانه CHZ/USDT.منبع: Trading View
در حالی که خرسها در سه روز گذشته تلاش کردهاند تا به زیر سطح شکست 0.26 دلاری برسند، گاوها در حال ایستادگی هستند. این نشان می دهد که گاوها این افت را به عنوان یک فرصت خرید می بینند. افزایش میانگین متحرک و RSI در قلمرو مثبت نشان می دهد که خریداران در کنترل هستند.
اگر قیمت افزایش یابد و از 0.28 دلار خارج شود، جفت CHZ/USDT می تواند به مقاومت ثابت بعدی در 0.33 دلار برسد.
در مقابل، اگر قیمت به زیر 0.26 دلار سقوط کند، نشان می دهد که معامله گران ممکن است برای خروج عجله داشته باشند. این جفت می تواند ابتدا به میانگین متحرک نمایی 20 روزه (0.23 دلار) و سپس به SMA 50 روزه (0.21 دلار) سقوط کند.
نمودار 4 ساعته CHZ/USDT.منبع: Trading View
هر دو میانگین متحرک روند صعودی دارند که نشان می دهد به نفع خریداران هستند، اما واگرایی منفی RSI نشان می دهد که حرکت صعودی ممکن است در حال کاهش باشد. اگر خرس ها به 0.26 دلار سقوط کنند، جفت می تواند به 50-SMA سقوط کند. این یک سطح کلیدی برای گاو نر است و در صورت شکستن، کاهش تا 0.22 دلار امکان پذیر است.
از سوی دیگر، اگر قیمت از 0.26 دلار بازگشت و به بالای 0.28 دلار افزایش یابد، احتمالاً حرکت به سمت بالا از سر گرفته خواهد شد. پس از آن، جفت می تواند تا 0.32 دلار حرکت کند.
QNT/USDT
کوانت ها (QNT) بالاتر از هر دو میانگین متحرک معامله می شوند و قدرت را نشان می دهند. حتی اگر احساسات در بخش ارزهای دیجیتال منفی باشد، ممکن است قیمت بیشتری داشته باشد.
QN هانمودار روزانه T/USDT.منبع: Trading View
پس از اینکه خرس ها در چند روز گذشته سطوح 112 دلار را حفظ کردند، گاوها مقاومت را در 24 سپتامبر شکستند و قیمت را به خط روند نزولی سوق دادند. یک هسته بلند در شمعدان در روز نشان می دهد که خرس ها در تلاش هستند تا رالی را در این سطح متوقف کنند.
یک نکته مثبت جزئی این است که گاوها در 25 سپتامبر به 112 دلار سقوط کردند که نشان می دهد خریداران به دنبال تبدیل این سطح به حمایت هستند. جفت QNT/USDT ممکن است دوباره به خط روند نزولی صعود کند. هنگامی که این مانع برطرف شد، جفت می تواند به 133 دلار و سپس به 154 دلار حرکت کند.
از طرف دیگر، اگر قیمت به زیر 112 دلار کاهش یابد، توقف بعدی می تواند متحرک نمایی 20 روزه (106 دلار) باشد. شکست زیر این حمایت می تواند جفت را تا 95 دلار افزایش دهد.
نمودار 4 ساعته QNT/USDT.منبع: Trading View
این جفت پس از خروج از 112 دلار، شتاب بیشتری گرفت و به خط روند نزولی نزدیک شد. این امر RSI را به سمت محدوده خرید بیش از حد سوق داد و می توانست معامله گران کوتاه مدت را برای تضمین سود وسوسه کند.
قیمت از 112 دلار بازگشته است. این نشان می دهد که این احساسات همچنان مثبت است و معامله گران رد کرده اند. این جفت می تواند تا 121 دلار و سپس به خط روند نزولی افزایش یابد. در جهت نزولی، شکستن به زیر 112 دلار می تواند منجر به سقوط به 50-SMA و سپس به 95 دلار شود.
نظرات و نظرات بیان شده در اینجا صرفاً متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات Cointelegraph نیست. تمام حرکات سرمایه گذاری و تجاری شامل ریسک است. هنگام تصمیم گیری باید تحقیق خود را انجام دهید.
نمودار شیبا بالاخره سبز شد
شیبا اینو سرانجام در منطقه سبز قرار گرفت در حالی که بازار کریپتو کمی بهبود یافته است. شیبا اینو به رالی بازیابی که در بازار آلتکوین ها و لیست قیمت ارز دیجیتال به طور کلی آغاز شده است، پیوست. این دارایی با اولین روزهای معاملاتی مثبت خود از 28 دسامبر روبرو شده است.
بازار در حال بازگشت است
طبق دادههای TradingView، شیبا اینو تقریباً 7 درصد از ارزش خود را به دست آورده است و سایر آلت کوینها تقریباً 10 درصد از ارزش خود را به دست آوردهاند. این بهبود به احتمال زیاد به معکوس فنی بازار که به دلیل شدت اشباع فروش اتفاق افتاد، مرتبط است.
فروش شیبا اینو و سایر داراییها در پایان سال 2021 آغاز شد. از اول ژانویه، بیشتر داراییها به دلیل ریسک جهانی در بازارهای مالی بین 10 تا 20 درصد ارزش خود را از دست دادهاند.
اولین نشانههای بهبود در قیمت شیبا پس از رسیدن شاخصهای روند مانند شاخص قدرت نسبی به سطوح اشباع فروش اتریوم و بیتکوین ظاهر شد.
شیبا اینو اولین دستاوردها در بازار را نشان می دهد
شیبا اینو اولین کندل با ارتفاع بالاتر را در دو هفته گذشته تشکیل داده است. بر اساس دادههای بازار، این بازیابی بیشتر توسط معامله گران خردهفروشی به جای نهنگها انجام شد، زیرا دارایی خرید ارز Shiba Inu در بزرگترین آدرسهای اتریوم از 1.4 میلیارد دلار افزایش نیافته است.
پیش از این، نهنگها با اضافه شدن بیش از 300 میلیون دلار به آدرسهایشان، دوباره شروع به خرید این دارایی کردند. عامل دیگری که به نفع شیبا اینو است، رویدادهای توکن سوزی مداوم است که عرضه کل توکن را کاهش می دهد.
3.بازیابی نسبی قیمت 7 میلیون SHIB در روز گذشته سوزانده شده است، در حالی که 116 میلیون در 4 روز گذشته سوزانده شده است.
طی 24 ساعت گذشته، 3.7 میلیون SHIB از عرضه بازار حذف شده است، یعنی برای همیشه از گردش خارج شده است، که باعث می شود مقدار باقیمانده SHIB در دست نهنگ ها و دارندگان متوسط ارزشمند تر شود.
داده های Etherscan نشان می دهد که طی چهار روز و نه ساعت گذشته، مقدار بسیار بیشتری SHIB به کیف پول غیرقابل مصرف منتقل شده است. یعنی 116 میلیون توکن میم.
بازیابی نسبی قیمت
منوی بالا
منوی اصلی
دسترسی سریع
اخبار سایت
چند رسانه
اخبار ویژه
- 22 دی 1399
- کد خبر 1229938
- ایمیل
به گزارش پایگاه خبری امتداد ، این خبر کوتاه بانک مرکزی در فضای دشوار اقتصادی کشور که هم زیر فشار تحریم های ظالمانه و یکجانبه قدرت های جهانی و هم زیر محدودیت های ناشی از ویروس عالم گیر کرونا منتشر شد، اذهان را به سمت کم و کیف آن سوق داد.
مدیر اداره حساب های اقتصادی بانک مرکزی معتقد است که این رشد اقتصادی دلالت بر آن دارد که علاوه بر شروع دوره رونق نسبی، اقتصاد ايران مسير بهبود و بازيابي توان از دست رفته خويش را ميپيمايد. بر این اساس به منظور تشریح گزارش رشد اقتصادی علیرضا قائدی به سوالات و ابهامات در این زمینه پاسخ داده است که در ادامه آن را میخوانید.
آقای قائدی همانطور که در گزارش رشد اقتصادی آمده است رشد بخش نفت در فصل دوم سال به 22.2 درصد رسیده است، این یعنی انقباض نفتی پایان یافته است؟ می توان گفت که تمام رشد مرهون افزایش صادرات نفتی نسبت به تابستان گذشته بوده است؟
در این زمینه باید یادآور شوم که ارزش افزوده بخش نفت و گاز به قیمتهای ثابت 1390 از اوائل سال 1397 به دلیل وضع تحریمهای یکجانبهای که از سوی آمریکا بر روی صادرات نفتخام، میعانات گازی و فرآوردههای نفتی ایران وضع گردید با کاهش روبرو شد. به نحوی که رشد ارقام گروه نفت و گاز به قیمتهای ثابت 1390 از فصل دوم سال 1397 تا فصل اول سال 1399 منفی بود. خوشبخانه پس از هشت فصل رشد متوالی منفی، رشد ارزش افزوده گروه نفت و گاز در سه ماهه دوم سال 1399 به قیمتهای ثابت سال 1390 22.2+ درصد محاسبه شد. این در حالی است که رشد ارزش افزوده این گروه در فصل دوم سال قبل 50.4- درصد بود.
نتايج حاصل از محاسبات مقدماتي اداره حساب های اقتصادی بانک مرکزی در اين زمينه نشان میدهد که افزايش نرخ رشد ارزش افزوده اين گروه در فصل تابستان، ناشي از افزايش توليد گاز طبيعی و ميعانات گازی و همچنین صادرات نفت خام، ميعانات گازي و گاز طبيعی نسبت به دوره مشابه سال قبل بوده است. ضمن آنکه در فصل دوم سال جاری 2.3 واحد درصد از رشد تولید ناخالص داخلی 5.1 به علت افزایش ارزش افزوده گروه نفت و گاز حاصل شده است. به عبارت دیگر در فصل تابستان سال جاری 2.8 واحد درصد از رشد اقتصادی از محل سایر فعالیتهای اقتصادی به غیر از گروه نفت و گاز ایجاد شده است. بنابراین در پاسخ سوال شما باید گفت که هر چند نقش بخش نفت و گاز در رشد اقتصادی فصل دوم سال 1399 پر رنگ بوده است، لیکن سهم بخش غیر نفتی در رشد دوره مزبور در مقایسه با بخش نفت بیشتر بوده است.
پس از بخش نفت، بیشترین رشد اقتصادی در بخش «صنعت» گزارش شده است. با توجه به اینکه رشد صنعت در فصل اول نیز مثبت بوده، می توان گفت که این بخش اقتصادی از رکود خارج شده است. کدامیک از بخش ها در این رونق، نقش بیشتری داشته اند؟
بله بطور کلی میتوان چنین استنباط کرد که بخش صنعت در سه ماهه دوم سال 1399 از وضعیت بهتری نسبت به فصل اول سال جاری برخوردار بوده است. در بخش صنعت، شاخص توليد کارگاههاي بزرگ صنعتي که حدود 70 درصد ارزش افزوده بخش صنعت را پوشش ميدهد، در سه ماهه اول، سه ماهه دوم و شش ماهه اول سال 1399 نسبت به دوره مشابه سال قبل به ترتیب 1.4، 11.9 و 6.8 درصد افزایش يافتهاند. شایان ذکر است که از مجموع 24 رشته فعالیت عمده صنعتی در سه ماهه دوم سال 1399 شاخص تولید 21 رشته فعالیت با ضریب اهمیت 98.7 درصد، دارای رشد مثبت میباشند. همچنین بیشترین سهم از افزایش شاخص تولید کارگاههای بزرگ صنعتی طی فصل دوم سال 1399 به ترتیب مربوط به رشته فعالیتهای صنایع تولید مواد و محصولات شيميايي، صنایع تولید فلزات اساسی و صنایع تولید وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیم تریلر بوده است. به نحوی که این سه رشته فعالیت در مجموع 7.5 واحد درصد از رشد شاخص تولید کارگاههای بزرگ صنعتی 11.9 درصد را در سه ماهه دوم سال 1399 به خود اختصاص دادهاند.
رشد بخش خدمات در فصل دوم امسال مثبت شده است. در زیربخش ها هم حتی مشاهده می شود که رشد بخش بازرگانی،رستوران و هتلداری هم مثبت بوده است. این به معنی خروج اقتصاد ایران از شوک کرونا است؟
ارزش افزوده گروه خدمات به قیمتهای ثابت 1390 در فصل اول و دوم سال 1399 به ترتیب دارای رشد 1.8- و 1.4 درصد بود. در سه ماهه دوم سال 1399 اکثر رشته فعالیتهای گروه خدمات رشد مثبت داشتند. در واقع با بررسی سری زمانی ارقام حساب های ملی به این نتیجه میرسیم که بخش کالایی اقتصاد با بخش خدمات ارتباط و همبستگی مستقیم دارند. در هرصورت امیدواریم با بهبود وضعیت تولید بخش کالایی اقتصاد، وضعیت ارزش افزوده گروه خدمات که شامل مبادله کالاها، حمل و نقل، انبارداری، خدمات حرفهای کسب و کار، خدمات مستغلات و سایر رشته فعالیتهای مرتبط با اين گروه است بهبود یابند.
رشد خدمات موسسات پولی و مالی در فصل اول و دوم امسال قابل توجه بوده و بیشترین رشد را در بخش خدمات داشته است. علت اصلی رشد این بخش به رشد فعالیت نهادهای مالی مرتبط با بازار سرمایه باز می گردد؟
بيترديد مساعدتهاي نظام بانکي در تامين مالي فعالیتهای اقتصادی و اعطاي تسهيلات لازم به بخش خانوار و بنگاههای تولیدی در افزايش رشد اقتصادی نیمه نخست سال 1399 نقش قابل توجهي داشته است. بر اساس محاسبات فصلي، ارزش افزوده بخش خدمات موسسات پولي و مالي که شامل فعاليت خدمات بانکها و موسسات مالی، خدمات صنعت بيمه و فعاليت نهادهای مالی وابسته به بازار سرمایه است در شش ماهه اول سال 1399 از رشد 11.9 درصدي برخوردار بوده و بدين ترتيب بخش مذکور به میزان 0.5 واحد درصد از رشد اقتصادی 1.3درصدی را در شش ماهه اول سال جاری به خود اختصاص داده است. رشد ارزش افزوده خدمات موسسات پولی و مالی در فصول اول و دوم سال 1399 نيز به ترتیب 11.6 و 12.1 درصد بوده است. لازم به ذکر است که در حدود 90 درصد از ارزش افزوده این بخش به فعاليت صنعت بانکداري اختصاص دارد. ضمناً در نیمه اول سال 1399 رشد ارزش افزوده بخش بانکداری و بازار سرمایه از وضعیت مثبت و مناسبی برخوردار بوده است. انتظار ميرود، با استمرار اصلاحات اقتصادي در چارچوب اقتصاد مقاومتي، حضور موثر سيستم بانکي در قالب طرح هاي حمايت از توليد، بهبود مناسبتر فضاي کسب و کار و تعميق بازار سرمايه اين روند در اقتصاد کشور نهادينه شود.
کدامیک از بخش های اقتصادی می توانند نقش پیش نگر را برای یکدیگر بازی کنند؟ فرضاً رشد برخی صنایع در بخش «صنعت» می تواند نوید رشد بخش «ساختمان» در فصول بعدی را دهد؟ یا رشد گروه نفت در تابستان امسال، احتمالاً بر کدام بخش های دیگر می تواند موثر باشد؟
سری زمانی ارقام حساب های ملی نشان میدهد که گروه نفت و گاز با تولید ناخالص داخلی کشور همبستگی مستقیم و معنیداری دارد. این ارتباط از اوائل دهه 90 به ویژه طی سالهای 1392-1391 و همچنین سالهای 1398-1397 قابل مشاهده است. همانگونه که قبلاً بیان کردم، در فصل تابستان سال جاری نيز رشد ارزش افزوده گروه نفت و گاز به قیمتهای ثابت 22.2+ درصد و رشد تولید ناخالص داخلی 5.1 + درصد محاسبه گردید. بطور کلی افزایش تولید و صادرات اقلام نفت خام، گاز طبیعی، میعانات گازی و فرآوردههای نفتی پالایشگاهی به عنوان نهادههای اصلی تولید نقش مهمی در افزایش تولید ملی دارند.
علاوه برگروه نفت با توجه به آخرین آمار و اطلاعات جداول داده ستانده بانک مرکزی، فعالیتهایی که ارتباط قوی با سایر فعالیتهای اقتصادی دارند، هم از منظر پیوندهای پیشین یا پس نگر و هم پیوندهای پسین یا پیش نگر شامل فعالیتهای تولید مواد و محصولات شیمیایی، تولید فلزات اساسی، تولید، انتقال و توزیع برق، جمعآوری، تصفیه و تامین آب و حمل ونقل بار جادهای و ریلی میباشند.
آمار رشد اقتصادی مثبت شد. این درحالی بود که اقتصاد ایران هم به علت ویروس کرونا و هم به دلیل شرایط تحریم در منگنه قرار داشت. حال این رشد مثبت در چه بستری اتفاق افتاده و آیا قابل دوام است؟
محدودیتهای حاصل از شرایط تحریم و خروج یک جانبه آمریکا از معاهده برجام از اوائل سال 1397 و همچنین شیوع ویروس کرونا از اواخر سال 1398 شرایط انقباظی و سختی برای اقتصاد ایران ایجاد کرد. بر مبنای آمار حساب های ملی در نیمه نخست سال جاری و به ويژه فصل دوم سال 1399 ميتوان چنین نتیجهگیری کرد که اقتصاد ايران پس از يک دوره رکود طولاني مدت طی سالهای 1397 و 1398 به ترتیب با رشدهای 5.4- و 6.5- درصد، در فصل دوم سال 1399 بهبود معنيداري در رشد تولید ناخالص داخلی را (معادل5.1 درصد) تجربه کرده است. در بررسي رشد ارزش افزوده بخشهاي مختلف اقتصادی طی فصل دوم سال 1399 اين نکته حائز اهميت است که تمامی گروههاي عمده اقتصادي اعم از کشاورزي، نفت، صنايع و معادن و خدمات از رشد مثبت برخوردار بودهاند. اين در حالي است که در فصل دوم سال 1398، به جز گروه کشاورزي (9.8 درصد) و صنایع و معادن (0.4 درصد)، ساير گروههاي عمده اقتصادی با رشد منفي ارزش افزوده مواجه شدهاند.
بنابراین در تحلیل شرایط عمومی حاضر باید به این نکته توجه کرد که اقتصاد ايران در طول دو سال گذشته با نرخ رشد فصلی منفي و مستمر روبرو بوده است. لذا رشد مثبت با نفت و بدون نفت ايجاد شده در سه ماهه دوم سال 1399 و همچنین نیمه نخست سال جاری نوید بخش است. این امر دلالت بر آن دارد که علاوه بر شروع دوره رونق نسبي، اقتصاد ايران مسير بهبود و بازيابي توان از دست رفته خويش را ميپيمايد. البته عليرغم رشد 1.3 درصدي توليد ناخالص داخلي در نیمه نخست سال 1399 نسبت به رقم مشابه سال قبل و ورود اقتصاد کشور به مرحله رونق نسبی اقتصاد، سطح توليد ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت سال 1390 در نیمه نخست سال جاری هنوز به ميزان 4.7 درصد پايينتر از رقم مشابه در نیمه نخست سال 1395 است. اقتصاد ايران پس از حدوداً هشت فصل نزول مستمر، در نقطه عطفي قرار گرفته است که اميد ميرود با بهبود شرایط و فضای اقتصاد کلان، ظرفیتهای خالی در بخشهای مختلف اقتصاد به سرعت بازیابی و بکار گرفته شده و نهايتاً در مسير بسط و گسترش قرار گيرد.
رشد سرمایه گذاری بخش خصوصی ساختمان 10 درصد گزارش شده، در صورتی که ترکیب رشد با بخش دولتی تا 4 درصد پایین می آید. دلیل این اتفاق چیست؟ آیا سرمایه گذاری دولت کم شده است؟
رشد 10.1 و 4.1 درصدی اشاره شده در سوال به ترتیب مربوط به رشد ارزش افزوده ساختمان خصوصی و کل بخش ساختمان در نیمه نخست سال 1399 به قیمتهای ثابت سال 1390 میباشد.
لازم به ذکر است که تشکیل سرمایه ساختمان در بخش خصوصی طی نیمه نخست سال 1399 به قیمتهای جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل بیشتر از بخش دولتی بود. با توجه به رشد شاخص قیمت ترکیبی مصالح ساختمانی و خدمات ساختمانی در سه ماهه اول و دوم سال 1399 که به ترتیب معادل 30.3 و 61.1 درصد بوده است، نرخ رشد تشکیل سرمایه ساختمان به قیمتهای ثابت سال 1390 در طی نیمه نخست سال 1399 در بخش خصوصی نیز بیشتر از بخش دولتی برآورد شد. در نتیجه میتوان نتیجه گرفت که علیرغم افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی در بخش ساختمان، افت تشکیل سرمایه ساختمان در بخش دولتی منجر به عدم رشد قابل توجه در کل تشکیل سرمایه ساختمان شده است.
انتظار ميرود در فصل زمستان با بهبود و تقويت ايجاد شده در بخش توليد و صادرات نفت خام و همچنين در حوزه ماليات، پرداخت هزينههاي عمراني دولت که سهم عمدهاي در ايجاد رونق در بخش ساختمان دارد، با بهبود قابل ملاحظهاي همراه گشته و رشد اين فعاليت اقتصادي در سال جاري بهبود یابد.
از سمت تقاضا سهم اصلی را در افزایش رشد اقتصادی دولت داشته است و سهم بخش خصوصی کم شده است. وقتی ترکیب سرمایه گذاری ساختمانی در هر دو بخش رشد کمی را نشان می دهد پس مخارج دولت در کدام بخش ها باعث افزایش رشد اقتصادی شده است؟
مخارج دولت به دو بخش اصلی مخارج مصرفی جاری و مخارج عمرانی تقسیمبندی میشود. مخارج مصرفی دولت عمدتاً شامل جبران خدمات کارکنان دولت و هزینههای مربوطه به تأمین ملزومات مصرفی دولت میباشد. رشد مخارج مصرفی دولت در نیمه نخست سال 1399 نسبت به مدت مشابه سال قبل به قیمتهای جاری بیشتر از مخارج عمرانی دولت بود که با استفاده از شاخصهای تعدیلکننده قیمتی، رشد مخارج مصرفی دولت به قیمتهای ثابت سال 1390 نسبت به مدت مشابه سال قبل نیز بالاتر از هزینههای عمرانی دولت برآورد شد.
بنابراین همانگونه که قبلاً بیان شد، در نیمه نخست سال جاری شاهد افزایش هزینههای جاری دولت و کاهش مخارج مربوط به سرمایهگذاری دولت بودهایم، که با در نظر گرفتن سایر بخشهای اقتصادی منجر به افزایش 1.2 درصدی هزینههای ناخالص داخلی کل کشور شده است.
در صورتی که سال پایه را از سال 90 به سال دیگری تغییر دهیم آیا روند رشدهای اقتصادی هم تغییر میکند؟
به احتمال زیاد بله، در حقیقت با توجه به پايبندي بانک مرکزي به اصول حرفهاي تهیه و تدوین آمار حسابهای ملی، اين بانک تلاش ميکند مطابق با روال مرسوم و استانداردهای جهانی توليد و انتشار آمار و متناسب با تحولات فنآورانه، ساختاري و روابط نهادي اقتصاد، سال پايه محاسبات را همگام با تغيير سبد کالاها و خدمات توليد کننده و مصرف کننده به طور متناوب تغيير دهد و در سري زماني آمارهاي اقتصادي تجديدنظر کند. نخستين تجديدنظر در سال پايه ارقام حسابهاي ملي بانک مرکزي به سال 1348 برميگردد و پس از آن، در سالهاي 1353، 1361، 1369، 1376 ، 1383 و1390 نيز سال پايه مورد تجديدنظر قرار گرفته است. با هر بار تجديدنظر در سال پايه، ارقام حسابهاي ملي ايران مورد بازنگري قرار گرفته و سري زماني سازگاري توليد و منتشر میشود. همچنين حسب روال معمول جهت اصلاح سال پايه حسابهاي ملي، اداره حسابهاي اقتصادي بانک مرکزي پس از تلاش و پيگيريهاي مستمر، ارقام حسابهاي ملي و رشد اقتصادي را بر مبناي سال پايه 1395 محاسبه نموده و در آینده نزدیک منتشر خواهد کرد.
يكي از رويههاي متداول در زمينه حسابهاي ملي، تجديد نظر در روشها، قواعد و دستورالعملهايي است كه كار محاسبات ارقام حسابهاي ملي بر مبناي آن انجام ميپذيرد. در اين راستا و به منظور تبيين بازیابی نسبی قیمت نحوه انتقال حسابهاي ملي به سال پايه جديد عوامل مهمّي همچون:
1- دسترسي به منابع آمارهاي پايه جديد و دادههاي خام تجديد نظر شده بر اساس آخرين اطلاعات دريافتي از منابع آماري.
2- استفاده از ضرايب اهميت (وزن) بهنگامتر براي ارزش فعاليتهاي اقتصادي با توجه به تغييرات ساختاري اقتصاد در دورههاي زماني مختلف.
3- اصلاح روشهاي محاسباتي و بهبود آنها.
4- جايگزيني روشهاي مستقيم آماري بجاي روشهاي غيرمستقيم.
5- تکميل پوششهاي آماري و بهبود سطح جامعيت.
6- اصلاح طبقهبنديها و تعاريف آماري بر اساس آخرین دستورالعملهاي استاندارد جهاني.
7- حذف و اضافه شدن برخي از فعاليتهاي اقتصادي.
8- جايگزيني شاخصهاي جديد قيمت به جاي شاخصهاي قيمت سال پايه قبل و نظاير آن ميتواند دلايلي براي ضرورت تجديد نظر ادواري در آمارهاي حساب هاي ملي تلقي شود.
دیدگاه شما