راهنمای تجارت خرد در بازارهای جهانی
از مهمترین دلایل من برای توصیه به دانلود متاتریدر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- امنیت و اعتماد
- امکان باز شدن چندین پنجره با تنظیمات و اندیکاتورهای مختص به خود
- رابط چند زبانه
- معاملۀ یک کلیکی
نرم افزار تجاری MetaTrader 4 – مشهورترین پلتفرم تجاری می باشد که در هنگام کار با جفت ارزها در بازار فارکس و دیگر ابزارهای مالی امکان انجام عملیات تجاری و تحلیل تکنیکی را فراهم می کند. قابلیت های MetaTrader 4 پلتفرم معاملاتی CFD و ارز MetaTrader 4 محصولات معاملات مختلفی را ارائه می دهد. این پلتفرم یک نرم افزار معاملاتی پیشرفته است که امکان معاملۀ قراردادهای CFD (قرارداد برای تفاوت) شاخص، سهام و کالا و همچنین معاملۀ همۀ جفت ارزهای اصلی، فرعی و غیرمتعارف را فراهم می کند. متاتریدربرای اندروید دارای قابلیت های زیر است:
امکانات کامل تحلیل تکنیکی شامل اندیکاتورها، ابزارهای خطی، امکان نوشتن اسکریپت های شخصی و پشتیبانی از چهارچوب های زمانی متنوع.
معاملۀ خودکار مبتنی بر زبان برنامه نویسی MetaQuotes Language 4 که به مشتریان مان اجازه می دهد که بتوانند برنامه های معاملاتی (اسکریپت) شخصی و اندیکاتورهای شخصی خودشان را ایجاد کنند.
دسترسی امن و قراردادن عملیات های معاملاتی به همراه دسترسی اضافی برای مشاهدۀ صرف عملیات های معاملاتی. مدیریت تاریخچۀ قیمت ها شامل عملیات های ورود-خروج در زمان واقعی.
سیگنال های مناسب که به معامله گر این امکان را می دهد که ارائه دهندۀ سیگنال های معاملاتی و یا مشترک دریافت آنها سیگنال ها باشد.
پردازنده با سرعت1GHz و یا بالاتر
Microsoft® Windows® 2000; Microsoft® Windows® 2003; Microsoft® Windows® XP with Service Pack 3 (32-bit) or Service Pack 2 (64-bit); Windows Vista (32 – and 64-bit); Windows 7 (32 – and 64-bit); Windows 8 (32 – and 64-bit), Windows 9 (32 – and 64-bit) and Windows 10 (32 – and 64-bit)
50 MB – فضای آزاد بر روی دیسک سخت
صفحه نمایش 800×600
MetaTrader 4 دانلود – پلت فرم معاملاتی رایگان (5.5 Mb)
دانلود برنامه MetaTrader 4 بر روی مرورگرهای زیر آزمایش شده است: Google Chrome ،Firefox و Opera (آخرین نسخه) و Internet Explorer نسخه 8.0، 9.0، 10.0
برای بررسی قابلیت های پلتفرم MetaTrader4 ، دانلود متاتریدر۴ را انجام داده و با استفاده از حساب های معاملاتی مجازی ما، شروع به معامله (معاملۀ غیرواقعی) نمایید.
استراتژی معاملۀ چند چهارچوب زمانی
معامله گران اغلب از الگوهای نمودار به عنوان استراتژی فارکس استفاده می کنند.
استراتژی معاملۀ چند چهارچوب زمانی یک استراتژی معاملاتی فارکس است که با دنبال کردن یک جفت ارز در چهارچوب های زمانی مختلف کار می کند. معامله گران با دنبال کردن نمودار قیمت می توانند اوج ها و کف های قیمت را مشاهده کنند و به یک روند کلی و موقت برسند. هرچند معامله گران در هنگام مشاهدۀ چهارچوب های زمانی مختلف می توانند تغییرات و نمودارهایی را مشاهده کنند که با زیرنظر گرفتن فقط یک نمودار در یک چهارچوب زمانی خاص امکان مشاهدۀ آنها وجود ندارد.
هر چهارچوب زمانی مزیت های مختص به خودش را دارد. چهارچوب های زمانی بلندمدت به معامله گران امکان می دهند که تصویر بزرگ تری در اختیار داشته باشند و روند کلی را مشخص کنند. چهارچوب های زمانی میان مدت، روند های کوتاه مدت را مشخص می کنند و به معامله گر نشان می دهند که چه چیزی در همین الان در حال رخ دادن است. چهارچوب های زمانی کوتاه مدت به معامله گران امکان می دهند که زمان تصمیم گیری شان را بطور دقیق مشخص کنند.
تحلیل چند چهارچوب زمانی
تحلیل چند چهارچوب زمای شامل زیر نظر گرفتن یک جفت ارز در تناوب های زمانی مختلف است. دربارۀ تناوب زمانی ای که باید زیر نظر گرفته شوند هیچ محدودیتی وجود ندارد اما دستورالعمل های کلی ای وجود دارند که معامله گران می توانند از آنها تبعیت کنند. معامله گران معمولاً از سه دورۀ زمانی مختلف استفاده می کنند زیرا همین مقدار برای مطالعۀ بازار برای شان کافی است. اگر ازچهارچوب های زمانی بیشتر استفاده شود در نتیجه اطلاعات غیرضروری به دست خواهند آمد و اگر تعداد چهارچوب های زمانی کمتر استفاده شوند در نتیجه اطلاعات ناکافی به دست خواهند آمد.
در هنگام انتخاب محدودۀ این سه دورۀ زمانی، مهم است که چهارچوب های زمانی صحیح انتخاب شوند. به عنوان مثال، یک معامله گر که استراتژی معاملاتی بلندمدت دارد و یک موقعیت معاملاتی را چند ماه حفظ می کند نباید چهارچوب های زمانی 15 دقیقه ای و 60 دقیقه ای را حفظ کند چون هیچ فایده ای برایش ندارد.
چهارچوب زمانی بلندمدت - هنگام استفاده از این روش مطالعۀ نمودار باید از یک چهارچوب زمانی بلندمدت و چهارچوب های زمانی بیشتر خاصی استفاده شود. معامله گر در هنگام شروع با یک چهارچوب زمانی بلندمدت می تواند روند کلی و غالب را تشخیص دهد.
چهارچوب های زمانی بلندمدت در فارکس عبارتند از روزانه، هفتگی و ماهیانه. عوامل بنیادی یک تاثیر مهم بر جهت حرکت دارند. به همین دلیل است که معامله گران باید در هنگام دنبال کردن روند کلی در این چهارچوب های زمانی، روندهای اقتصادی مهم را زیر نظر داشتند. اینگونه نوسانات به ندرت رخ می دهند به همین دلیل معامله گران فقط باید هر از چندگاهی آنها را بررسی کنند.
چیز دیگری که معامله گران باید زیر نظر داشته باشند میزان نرخ بهره است. زیرا نرخ بهره بازتاب دهندۀ سلامت یک اقتصاد است. در اغلب مواقع، سرمایه به سمت ارز دارای نرخ بالاتر در یک جفت ارز جریان پیدا می کند که باعث می شود سود سرمایه گذاری افزایش پیدا کند.
چهارچوب زمانی میان مدت - این چهارچوب های زمانی همه کاره هستند زیرا معامله گران در این نوع از چهارچوب های زمانی می توانند تحلیل های کوتاه مدت و بلندمدت را بطور همزمان انجام دهند. پس از انجام معامله و یا در هنگامیکه معامله به سطح توقف ضرر یا کسب سود نزدیک می شود، بهترین چهارچوب های زمانی برای زیر نظر گرفتن معامله همین چهارچوب های زمانی میان مدت هستند.
چهارچوب زمانی کوتاه مدت معامله گران باید به یک چهارچوب زمانی کوتاه مدت توجه داشته باشند زیرا کوچک ترین نوسانات در این چهارچوب های زمانی مشخص هستند و معامله گر می تواند پس از تعیین نقطۀ ورود به بازار بر اساس چهارچوب زمانی بلندمدت، بهترین زمان ورود به بازار را طبق یک چهارچوب زمانی کوتاه مدت تشخیص دهد.
عوامل بنیادی در چهارچوب های زمانی کوتاه مدت نیز خودشان را نشان می دهد اما به شکل متفاوتی با چهارچوب های زمانی بلندمدت. هرچه چهارچوب زمانی کوچک تر باشد، بازتاب قوی تر نسبت به شاخص های اقتصادی مشاهده می شود. اینگونه نوسانات اغلب بسیار کوتاه مدت هستند و به همین دلیل گاهی به آنها نوسانات نامنظم (نویز) گفته می شود. هرچند معامله گران اغلب بر اساس اینگونه نوسانات معامله انجام نمی دهند.
معاملۀ چند چهارچوب زمانی
هرگاه همۀ سه چهارچوب زمانی به درستی بایکدیگر ترکیب و تحلیل شوند، شانس موفقیت در معامله افزایش خواهد یافت. تحلیل دقیق این سه چهارچوب زمانی، روند اصلی را مشخص می کند. به این ترتیب ریسک کاهش پیدا می کند زیرا قیمت به احتمال زیاد در روند بلندمدتی که شناسایی داده شده است به حرکت ادامه خواهد داد. تطابق چهارچوب های زمانی با یکدیگر میزان اطمینان از یک معامله را مشخص می کند.
به عنوان مثال روند در چهارچوب زمانی بلندمدت صعودی است اما در روندهای کوتاه مدت و میان مدت نزولی است، برای در نظر گرفتن اهداف سود و نقاط توقف ضرر باید روند را نزولی در نظر گرفت. معامله گر باید صبر کند تا قیمت به اندازۀ کافی ریزش پیدا کند و سپس در زمانی مناسب که هر سه چهارچوب زمانی آن را تایید می کنند و نشان می دهند که قیمت رشد خواهد کرد، خرید انجام دهد.
استفاده از چهارچوب های زمانی چندگانه در هنگام انجام تحلیل به معامله گر می کند تا خطوط حمایت و مقاومت را پیدا کند و متوجه شود چه موقع می تواند وارد بازار شود و چه موقع باید از بازار خارج شود.
روش شناسی معاملۀ چند چهارچوب زمانی
روش شناسی معاملۀ چند چهارچوب زمانی، سر راست و مستقیم است و معامله گران فقط باید بر سه گام تمرکز کنند:
- به فعالیت و ساختار قیمت نگاه کنید. به کف ها و اوج ها نگاه کنید و روند را پیدا کنید.
- خطوط Fibonacci retracement را بین اوج ها و کف ترسیم کنید تا بتونید سطوح حمایت و مقاومت را پیدا کنید.
- هرگاه سیگنال فروش یا خرید دریافت کردید، در حمایت و مقاومت و در جهت روند وارد بازار شوید.
روش شناسی پشت استفاده از چند چهارچوب زمانی این است که معامله گران می توانند تصویری واضح تر از فعالیت قیمت و داستان تحلیل تکنیکی ایجاد کنند:
- برای تشخیص روند غالب باید در ابتدا به چهارچوب زمانی بلندمدت نگاه کرد.
- سپس باید به تدریج به چهارچوب زمانی میان مدت توجه کرد زیرا درون روند شناسایی شده، حرکات کوچک تر قابل مشاهده می شوند.
- در آخر نیز معامله در چهارچوب زمانی کوتاه مدت انجام می شود.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ چند چهارچوب زمانی
استفاده از تحلیل چند چهارچوب زمانی می تواند یک روش مفید برای انجام یک معاملۀ موفق باشد. شما در این مقاله با اهمیت تحلیل چند چهارچوب زمانی آشنا شدید. این یک روش ساده برای اطمینان از سودآور بودن یک معامله بر اساس جهت روند غالب است.
استراتژی معاملۀ حجم فارکس
حجم عبارت است از تعداد سهامی که در یک زمان مشخص معامله می شوند. هرچه حجم بالاتر باشد، درجۀ فشار بالاتر می رود که به تعداد تفاوت ها بستگی دارد و می تواند معاملۀ چند چهارچوب زمانی شروع یک روند را نشان دهد. تحلیل حجم می تواند به درک قدرت رشد یا ریزش یک سهام و بطور کلی بازارها کمک کند.
معامله گر برای مشخص کردن حجم باید به میله های حجم نگاه کند که در پایین نمودار نمایش داده می شود. هر حرکت قیمت زمانی دارای اهمیت می شود که با یک حجم بالای مرتبط + یک حجم ضعیف همراه شود. توجه داشته باشید که همۀ انواع حجم بر معامله تاثیر می گذارند. حجم شامل مقدار زیاد پول که در یک روز معامله می شود و می تواند تاثیرات زیادی بر بازار بگذارد.
حجم فارکس چیست
حجم فارکس یکی از مهمترین ابزارهایی است که یک معامله در اختیار دارد. حجم در فارکس فقط مربوط به یک ابزار معاملاتی مشخص در یک قیمت مشخص در زمانی مشخص می شود. به همین دلیل است که گاهی بیش از حد به حجم توجه می شود.
حجم عبارت است از تعداد سهامی که در هر روز در یک ابزار مالی مشخص خرید و فروش می شوند. حجم یکی از دقیق ترین راه ها برای سنجش میزان جریان پول است. حجم به معامله گر میزان فعالیت بازار و میزان نقدینگی را نشان می دهد و هرچه حجم بالاتر باشد به معنای آن است که نقدینگی بالاتر است.
در نمودار بالا که مربوط به GBP/USD می شود، اندیکاتور حجم حتی در هنگام پیش بینی قیمت، تصویری دقیق ارائه می دهد. معامله گران با استفاده از اندیکاتور حجم می توانند مشاهده کنند که رویدادهایی مانند انتشار آمار اقتصادی و اخبار فوری چقدر بر بازار تاثیر داشته اند.
توجه: در هنگام باز شدن و بسته شدن بازار و در دوشنبه ها و جمعه ها، حجم افزایش پیدا می کند. ظهرها و قبل از تعطیلات، حجم کاهش پیدا می کند.
نحوۀ معامله با حجم
حجم چگونگی حرکات بازار را نشان می دهد - هرچه حجم بالاتر باشد تصمیم گیری دربارۀ زمان خرید یا فروش آسان تر خواهد شد (حجم نمی تواند تفاوت بین بازارهای خرید و فروش را بیان کند). حجم از حرکت قیمت جلوتر است و در ادامه چند گام ساده که قبل از تصمیم گیری باید برداشته شوند به شما معرفی می شوند.
1. تایید روند
معامله گران برای حفظ افزایش قیمت به افزایش اعداد و افزایش اشتیاق نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم نشان دهندۀ فقدان جذابیت است و می تواند علامتی باشد از وارونگی بالقوه. کاهش قیمت (یا افزایش) در حجم کم یک سیگنال قوی نیست. کاهش قیمت (یا افزایش) در حجم زیاد یک سیگنال قوی است که نشان می دهد چیزی در سهام بطور بنیادی تغییر کرده است.
2. حجم و حرکات فرسوده
در یک بازار ریزشی یا صعودی، شاهد حرکت فرسوده خواهیم بود، حرکت سریع قیمت، همراه با یک افزایش شدید در حجم، نشان دهندۀ پایان روند است.
3. علائم صعودی
حجم می تواند برای مشخص کردن سیگنال های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، هرگاه قیمت کاهش پیدا کند حجم افزایش خواهد داشت و سپس قیمت افزایش پیدا میکند و سپس مجدداً کاهش پیدا می کند. اگر در هنگام عقب نشینی قیمت، قیمت پایین کف قبلی ریزش پیدا نکند و در حین ریزش دوم حجم کاهش پیدا کند در آن صورت یک سیگنال صعودی ایجاد شده است.
4. وارونگی های قیمت و حجم
اگر پس از یک ریزش یا رشد طولانی قیمت، قیمت با نوسانات کم و حجم زیاد شروع به حرکت کند، در آن صورت این نشان دهندۀ یک وارونگی است و قیمت تغییر جهت خواهد داد.
5. حجم و گریزها در برابر گریزهای جعلی
در یک گریز اولیه از یک محدوده یا الگوی نمودار دیگر، افزایش حجم نشان دهندۀ قدرت حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در یک گریز قیمت نشان دهندۀ فقدان جذابیت است. افزایش احتمال یک گریز قیمت غیرواقعی.
6. تاریخچۀ حجم
باید به حجم مربوط به گذشتۀ نزدیک نگاه کرد. مقایسۀ حجم امروز با 50 سال قبل داده های غیرمرتبط ارائه می دهد. هرچه داده های مربوط به گذشتۀ نزدیک بشوند، نتایج نیز مرتبط ترخواهند بود.
کلام آخر دربارۀ استراتژی معاملۀ حجم
حجم، یک ابزار مفید برای مطالعۀ روندها است و راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارند. از دستورالعمل های پایه ای می توان برای سنجش ضعف یا قدرت بازار، سنجش تایید حرکت قیمت توسط حجم یا سیگنال های وارونگی روند استفاده کرد. از اندیکاتورهای مبتنی بر حجم برخی اوقات برای تصمیم گیری استفاده می شود.
استراتژی معاملاتی حمایت و مقاومت - خط حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت در میان ابزارهای تحلیل تکنیکی پرکاربرد و تحلیل بنیادی جایگاه ویژه ای دارند. ضمن اینکه استراتژی های مبتنی بر آنها نه تنها توسط مبتدی ها بلکه توسط معامله گران کاملاً با تجربه که ابزارهای زیاد دیگری نیز در اختیار دارند و از تجربۀ معاملاتی بسیار زیادی برخوردارند نیز مورد استفاده قرار می گیرد. اما چرا این خطوط ساده تا این حد مورد استفادۀ سرمایه گذاران قرار می گیرند؟ بیایید در این باره باهم فکر کنیم.
سطوح حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت در واقع محدوده های شرطی ای هستند که هر معامله گر بطور فردی آنها را توسط اوج ها و کف های قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص تعریف می کند. این محدوده ها با خطوط مشخص می شوند تا همۀ ریسک ها محاسبه شوند و دستورهای معاملاتی به درستی تعیین گردند. بهتر است که حمایت و مقاومت را به شکل محدوده هایی در نمودار تصور کنیم. لازم به ذکر است که خطوط مقاومت و حمایت در چهارچوب های زمانی مختلف به شکل های کاملاً مختلف ترسیم می شوند. خطوط حمایت و مقاومت در چهارچوب های زمانی بزرگ تر مانند H1 و H4 و D1 و بالاتر اعتبار بیشتری دارند و به راحتی شکسته نمی شوند درحالیکه خطوط حمایت و مقاومت در M1 و M5 و M15 نسبتاً راحت تر شکسته می شوند. قانون خاصی وجود ندارد و کارشناسان نیز به توافق نرسیده اند که خطوط حمایت و مقاومت را باید از بدنه های الگوهای شمعی ترسیم کرد یا از سایه های الگوهای شمعی.
دلایل ایجاد محدوده های حمایت و مقاومت
برای درک این موضوع که سطوح حمایت و مقاومت چگونه ایجاد می شوند و چگونه باید از آنها استفاده کرد باید این پدیده را از منظر روانشناختی بررسی کنیم. ایجاد روند بازار به تسلط یکی از سه گروه زیر در بازار بستگی دارد:
- خرس ها (فروشنده ها - که موقعیت های معاملاتی فروش باز می کنند)
- گاوها (خریدارها - که موقعیت ها معاملاتی خرید باز می کنند)
- مرددها (که هنوز وارد بازار نشده اند)
تصور کنید که قیمت در نزدیکی یک خط حمایت نوسان دارد. خرس ها (فروشنده ها) اقدام به فروش دارائی ها می کنند، گاوها (خریدارها) بطور فعال اقدام به خرید می کنند و سپس قیمت شروع به رشد می کند. در چنین وضعیتی، فروشنده ها از فروش خودداری می کنند و به محض اینکه قیمت به خط حمایت برسد آنها سفارش هایشان را می بندند تا این شانس را داشته باشد که بدون سود و بدون زیان از بازار خارج شوند. گاوها (خریدارها) بابت این سناریو خوشحال هستند زیرا با افزایش قیمت سود می کنند و در اولین اصلاح حرکتی قیمت به سمت خط حمایت آنها مجدداً خرید می کنند زیرا اعتقاد دارند که قیمت پس از رسیدن به سطح حمایت دوباره برمی معاملۀ چند چهارچوب زمانی گردد و رشد می کند. آن معامله گرهایی که هنوز وارد بازار نشده اند مشاهده می کنند که روند افقی تبدیل به روند صعودی شده است و به لحظۀ اصلاح قیمت و خط حمایتش توجه می کنند و منتظر موقعیت خرید می مانند. به این ترتیب به وضوح روحیۀ خرید بین معامله گران را مشاهده می کنیم حتی اگر یک حرکت جزئی به سمت خط حمایت وجود داشته باشد. به محض اینکه این اتفاق رخ دهد تعداد بسیار انبوهی از فعالان بازار فوراً خرید انجام می دهند یعنی در این لحظه موجی از تقاضای شدید شکل می گیرد بطوریکه عرضه تا آن اندازه نیست و بنابراین قیمت طبق آنچه انتظار می رفت بالا می رود. اگر بجای خط حمایت یک خط مقاومت وجود داشته باشد در آن صورت این وضعیت برعکس خواهد بود بطوریکه عرضه به شدت افزایش پیدا می کند اما تقاضا کم است. طبق این مثال مشاهده کردیم که یک ارتباط مستقیم بین نسبت عرضه/تقاضا و سطوح حمایت/مقاومت وجود دارد. به همین دلیل است که اغلب به خطوط حمایت/مقاومت می گویند سطوح عرضه/تقاضا.
نحوۀ معامله با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت چگونه است؟
دلایل ایجاد محدوده های حمایت و مقاومت را بیان کردیم و اکنون نگاهی می اندازیم به استراتژی های معاملاتی مبتتنی بر سطوح حمایت و مقاومت. هرگاه قیمت در نمودار به خط حمایت یا مقاومت برسد انتظار می رود که دو حالت رخ دهد. حالت اول این است که به آن خط برخورد کند و برگردد. حالت دوم این است که از آن خط عبور کند. به این ترتیب معامله گرها بر اساس سطوح حمایت/مقاومت 3 نوع معامله را در نظر می گیرند: معامله بر اساس برگشت قیمت پس از برخورد به سطوح حمایت و مقاومت (معاملۀ درون کانال افقی)، معامله بر اساس یک سطح گریز و یک نوع تلفیقی از معامله (که به شما اجازه می دهد بسته به وضعیت کنونی بازار از این دو استراتژی بطور جایگزین استفاده کنید). در ادامه، این دو استراتژی کلیدی را بررسی می کنیم:
معاملۀ درون کانال افقی
با توجه به مثال بالا می توان تصور کرد که اگر در زمانیکه قیمت به خط حمایت می رسد یک انباشتگی شدید از پتاسیل خرید وجود داشته باشد در آن صورت قیمت به خط حمایت می رسد اما برمی گردد و رشد می کند در آن صورت شما می توانید خرید کنید و توقف ضرر (Stop Loss) را پایین خط حمایت قرار دهید. هرگاه قیمت به سمت خط مقاومت حرکت کند و روحیۀ فروش بر بازار غالب باشد در آن صورت به محض اینکه قیمت به مقاومت برسد معامله گران بطور فعالانه اقدام به فروش می کنند. در نتیجه قیمت پس از رسیدن به خط مقاومت، برمی گردد و ریزش پیدا می کند. در این صورت توقف ضرر را باید بالای خط مقاومت قرار داد. با استفاده از دستورهای کسب سود (Take Profit) و حد ضرر متحرک (trailing stop) می توان ریسک زیان ها را کاهش داد و به موقع کسب سود کرد. در 70 درصد مواقع، قیمت در بازار در یک کانال افقی بین سطوح حمایت و مقاومت در رفت و برگشت و بین سطوح نوسان دارد. این وضعیت بسیار برای اسکالپرها و معامله گرانی که معاملات کوتاه مدت انجام می دهند جذاب است. این نوع از معامله گران سود کم هر معامله را با تعداد زیاد معاملات جبران می کنند.
معاملۀ گریز
اگر حجم معاملات در بازار بالا باشد و یک حرکت روند قوی وجود داشته باشد گریز قیمت از خط حمایت یا از خط مقاومت رخ می دهد. در این حالت قیمت پس از رسیدن به خط حمایت یا مقاومت برنمی گردد بلکه از آن عبور می کند. معامله گران روند از این رفتار قیمت حداکثر منفعت را می برند.
- اگر قیمت رشد کند از سطح مقاومت رد شود و سپس مجدداً اصلاح حرکتی داشته باشد و ریزش پیدا کند و دوباره به همان سطح برسد اما نتواند از آن عبور کند و دوباره رشد داشته باشد و یک کانال صعودی ایجاد شود در آن صورت سطح مقاومت تبدیل به یک سطح حمایت شده است.
- اگر قیمت افت کند و از سطح حمایت رد شود و سپس مجدداً رشد کند و به سمت آن سطح برگردد از آنجائیکه قیمت همیشه قادر نیست آن سطح را بکشند لذا پس از برخورد به آن سطح دوباره برمی گردد و ریزش پیدا می کند و یک کانال نزولی ایجاد می شود. به این ترتیب سطح حمایت سابق پس از رخ دادن گریز قیمت تبدیل به یک سطح مقاومت شده است.
- در برخی مواقع نیز پس از اینکه گریز قیمت رخ می دهد یعنی قیمت از سطح حمایت یا مقاومت رد می شود، پس از مدتی قیمت طی یک حرکت اصلاحی به سمت همان سطح برمی گردد و از آن عبور می کند و دوباره در کانال قبلی اش قرار میگیرد. به این حالت، گریز کاذب می گویند.
نکات کلیدی معاملۀ حمایت و مقاومت
-
معاملۀ چند چهارچوب زمانی
- معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت برای همۀ انواع بازارها، ارز و سهام و کالا، مناسب است. همچنین در همۀ چهارچوب های زمانی نمودارها کاربرد دارد.
- مبانی این نوع از معامله ساده و آسان هستند.
- با استفاده از اندیکاتورهای خطوط میانگین متحرک (moving averages) و خطوط روند (trend lines) می توان در هر چهارچوب زمانی در نمودار، محدوده های حمایت و مقاومت را مشخص کرد. ضمن اینکه خطوط میانگین متحرک و روند خودشان در اغلب مواقع به عنوان سطوح حمایت/مقاومت عمل می کنند.
- سطوح حمایت/مقاومت یک ابزار جهانی برای تحلیل تکنیکی هستند. این خطوط تحت تاثیر چیزی قرار نمی گیرند لذا اکثر معامله گران توسط آنها هدایت می شوند.
- هرچقدر قیمت به یک سطح حمایت/مقاومت برسد اما نتواند از آن عبور کند، آن سطح قوی تر است. هرچند شما باید بسیار مراقب باشید تا به موقع متوجۀ تغییرات لحظه ای در روند و احتمال وارونه شدن روند بشوید./li>
- اگر چندین بار گریز کاذب رخ دهد نشان دهندۀ پایداری و قدرت آن سطح خواهد بود.
- سطوح فیبوناچی، حداقل دو خط میانگین متحرک که دارای دورۀ زمانی بزرگ با مقادیر عددی رند باشند، الگوریتم خطوط (Lines)، اندیکاتورهای PZ و IchimokuSuppRes، نقاط محوری (Pivot Points)، خطوط بولینگر (Bollinger Bands)، فراکتال ها و بسیاری دیگر می توانند به تشخیص محدوده های حمایت/مقاومت کمک کنند.
در پایان، لازم به ذکر است مفاهیم سطوح حمایت و مقاومت مفاهیم جدیدی در معامله نیستند. بسیاری از سرمایه گذاران توسط آنها هدایت می شوند و توسط آنها استراتژی های شان را می سازند. هرچند افرادی نیز هستند که اعتقاد دارند سطوحی که مبتنی بر اطلاعات قدیمی باشند برای پیش بینی حرکات آیندۀ بازار مناسب نیستند اما می توان از آنها در تحلیل توسعۀ بازار بهره برد. به همین دلیل هیچ تضمینی دربارۀ رفتار بازار در یک جهت خاص یا جهت دیگر وجود ندارد زیرا عوامل بسیار زیادی وجود دارند که بر بازار تاثیر می گذارند و رفتار میلیون ها فعال بازار قابل پیش بینی نیست.
استراتژی معاملۀ روند فارکس
یک روند چیزی نیست جز یک تمایل و یک جهت برای حرکت بازار که یکی از اصلی ترین مؤلفه های تحلیل تکنیکی به شمار می رود. همۀ ابزارهای تحلیل تکنیکی که یک تحلیلگر از آنها استفاده می کند یک هدف واحد دارند که عبارت است از کمک به تشخیص روند بازار. معنای روند فارکس تفاوت زیادی با معنای عمومی اش ندارد و هیچ چیزی بیشتر از جهتی که بازار در آن حرکت می کند نیست. اما در تعریف دقیق تر می توان گفت که بازار مبادلات ارزهای خارجی در یک خط مستقیم حرکت نمی کند و حرکاتش شامل مجموعه ای از زیگزاگ ها است که از موج های متوالی دارای قله ها و قعرها یا اوج ها و کف ها تشکیل می شود.
معاملۀ روند یک استراتژی معاملاتی کلاسیک قلمداد می شود زیرا جزو اولین استراتژی های معامله است که امروز جایگاه شایسته اش را به دست آورده است. ما اعتقاد داریم که معاملۀ روند در آینده در سرتاسر جهان همچنان در میان معامله گران متداول باقی خواهند ماند که به این سه دلیل ساده و اصلی است:
- زمانیکه بازار رشد می کند بخر؛ یعنی اینکه شاهد یک روند صعودی هستیم
- زمانیکه بازار ریزش دارد بفروش؛ بعنی اینکه شاهد یک روند نزولی هستیم
- هر زمان بازار رشد یا ریزشی ندارد و افقی حرکت می کند، صبر کن و هیچ کاری انجام ندهد؛ یعنی اینکه شاهد یک روند افقی هستیم
از استراتژی پیروی از روند می توان برای معامله در چهارچوب های زمانی بسیار متنوع استفاده کرد اما اگر از آن برای معاملۀ میان مدت یا بلندمدت که روندها در آن قوی تر و طولانی تر هستند استفاده شود پیش بینی های دقیق تری ارائه خواهد داد و ریسک های کمتری خواهد داشت. معاملۀ روند می تواند بهترین گزینه برای معامله گرهای نوسانگیر و معامله گرهای موقعیت باشد زیرا آنها جهت حرکت بازار در آینده را می بینند و پیش بینی می کنند. هرچند معامله گران روزانه و اسکالپرها نیز می توانند روندها را شناسایی و از آنها استفاده کنند اما روندهایی که آنها مورد استفاده قرار می دهند قدرت کمتری دارند و بسیار کوتاه مدت هستند و در واقع مجموعه ای از نوسان ها درون روند اصلی می باشند.
همۀ معامله گران بدون نظر گرفتن روش معاملاتی شان، باید در ابتدا از تحلیل تکنیکی برای تعیین روند جاری در بازار مربوط به دارایی ای که قصد دارند آن را معامله کنند استفاده نمایند و سعی کنند تا با استفاده از تحلیل تکنیکی توسعه های بیشتر آن دارایی را پیش بینی کنند. ابزارهای تحلیل تکنیکی معمولاً بسیار ساده و کاربرپسند هستند. هر معامله گر می تواند مبتنی بر خصوصیات دارایی ای که آن را معامله می کند و ترجیحات شخصی اش و سایر عوامل، مجموعه ای از اندیکاتورها، خطوط، چهارچوب های زمانی و غیره را مورد استفاده قرار دهد. هرچند متداول ترین اندیکاتورها عبارتند از میانگین متحرک ها در دوره های زمانی مختلف (MA)، خطوط بولینگر، اندیکاتور تمساح (Alligator)، ابر ایچیموکو (Ichimoku)، کانال های کلتنر (Keltner)، اندیکاتورهای ADX و MACD، همچنین نمونه های پیشرفتۀ اندیکاتورهای کلاسیک. از آنجائیکه اندیکاتورها اساساً عقب تر از بازار هستند یعنی اینکه تاثیر حرکات بازار و رویدادهای گذشته را بازتاب می دهند لذا بسیار اهمیت دارد که از نوسانگرها برای پیش بینی توسعۀ روند و تشخیص نقاط ورود، تعیین صحیح توقف ضرر (stop loss)، کسب سود (take profit) و حد ضرر متحرک (trailing stop) استفاده شود.
در ادامه سه تکنیک اصلی برای ورود به بازار بیان می شوند:
- کلاسیک (یعنی ورود به بازار در تقاطع دو میانگین متحرک)
- در یک گریز (یعنی قراردادن یک دستور در حال انتظار و ورود به بازار پس از تایید تمایل قیمت برای ادامۀ روند)
- در یک برگشت (یعنی ورود به بازار نه بطور فوری بر اساس یک سیگنال معاملاتی بلکه بعداً و در زمانی که قیمت در یک سطح مطلوب تر قرار می گیرد)
تکنیک های گریز و کلاسیک شباهت هایی به یکدیگر دارند. مثلاً در هر دو دستور کسب سود (take profit) وجود ندارد و تعیین یک حد ضرر متحرک (trailing stop) تصمیم منطقی خواهد بود. ورود به بازار در زمان برگشت قیمت، ریسکی تر است زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که روند بیشتر از آنکه تمایل به برگشت دارد تمایل به ادامه ندارد.
اما بهتر است در اینجا به انواع روندها در فارکس برگردیم. طبق فرضیۀ عرضه و تقاضا، بازار دارای 4 مرحلۀ اصلی توسعه است:
- انباشتگی (حرکت افقی، تثبیت).
- رشد (روند صعودی).
- پخش (حرکت افقی، تثبیت).
- ریزش (روند نزولی).
در واقع، روند در یک نمودار دو بُعدی می تواند رشد کند (مرحلۀ شمارۀ 2)، ریزش داشته باشد (مرحلۀ شمارۀ 4) و یا نسبتاً افقی حرکت کند (مراحل شمارۀ 1 و شمارۀ 3). در ادامه بطور جداگانه هر یک از انواع روند در فارکس را شرح می دهیم.
یک روند صعودی، زمانی رخ می دهد که نقاط کف و اوج در حرکت قیمت، دائماً در حال صعود هستند یعنی اینکه کف و اوج بعدی از کف و اوج قبلی بالاتر هستند. در واقع روند صعودی نشان دهندۀ افزایش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. معامله گرها قاعدتاً دقیقاً در اوج های خط روند بطور فعال شروع به خرید می کنند اما آنها اغلب زمانی موقعیت های معاملاتی باز می کنند که خط روند به اوج اش رسیده است و وارد مرحلۀ پخش شده است که در طی آن قیمت حرکت افقی دارد و خود را برای مرحلۀ آخر روند صعودی آماده می کند.
هرچند، معامله گرهای غیرحرفه ای موقعیت های معاملاتی شان را در انتهای یک روند صعودی بیشتر از حد نیاز نگه می دارند و امیدوارند که روند ادامه داشته باشد که معمولاً نیز در چنین مواقعی روند تبدیل به یک روند نزولی می شود و این معامله گرها سرمایه شان را از دست می دهند. معامله گرهای باتجربه تر با دقت پایان اولین مرحلۀ بازار را شناسایی می کنند یعنی اینکه دقیقاً قبل از پیشرفت قیمت، یک معاملۀ خرید (موقعیت لانگ) باز می کنند. معامله های فروش (موقعیت های شورت) در خلال مرحلۀ پخش یا در ابتدای مرحلۀ چهارم در زمانیکه روند وارونه می شود باز می شوند. روند صعودی جاری را می توان با ترسیم خط حمایت در نقاط کف تشخیص داد: قیمت همراه با کف ها بالا می رود گویی اینکه قیمت در حال کشیدن خط حمایت به سمت بالا است. در نتیجه اوج ها صعودی هستند. اگر بردار خط حمایت در یک نمودار، صعودی باشد، آن روند قطعاً یک روند صعودی است.
روند نزولی، حرکت قیمت یک دارایی در زمانی است که کف ها و اوج ها دائماً نزولی هستند و هر کف/اوجی پایین تر از کف/اوج قبلی اش است. در واقع روند نزولی بازتاب دهندۀ کاهش قیمت در یک چهارچوب زمانی خاص است. روند نزولی مراحل و توالی ای مشابه با روند صعودی دارد یعنی اینکه دارای مرحلۀ انباشته شدن معاملات، پایداری روند و پخش (تثبیت) است.
هرچند اگر معامله گرها در خلال یک روند صعودی اقدام به خرید کنند (اصطلاحاً لانگ بروند) پس در خلال یک روند نزولی نیز باید معاملات فروش (موقعیت های شورت) باز کنند و این بسیار اهمیت دارد که دستورهای فروش (شامل دستورهای در حال انتظار) را در هنگام مرحلۀ پخش در قیمت دلخواه قرار دهند. خط روند (در اینجا خط مقاومت) در یک روند نزولی در راستای نقاط اوج ترسیم می شود. قیمت پس از رسیدن به مقاومت برمی گردد و ریزش پیدا می کند، پس از یک اصلاح حرکتی کوتاه مجدداً رشد می کند و به خط حمایت می رسد و برمی گردد. اگر بردار خط مقاومت در نمودار، نزولی باشد در آن صورت آن روند قطعاً یک روند نزولی است.
یک ضرب المثل مشهور در بین معامله گرها وجود دارد: "روند دوست شما است" که هم برای روند نزولی و هم برای روند صعودی کاربرد دارد. هرچند فقط در 20 تا 30% مواقع می توانیم یک روند واضح را مشاهده کنیم و در سایر مواقع بازار تقریباً خنثی و افقی است یعنی اینکه قیمت در یک روند افقی باریک معامله می شود و بین خطوط حمایت و مقاومت نوسان دارد. یک روند افقی یا تثبیت شده زمانی رخ می دهد که پتانسیل خرس ها (فروشنده ها) و گاوها (خریدارها) برابر شده است. این معمولاً قبل از انتشار اخبار مربوط به اقتصاد کلان و سایر اخبار رخ می دهد زیرا معامله گران اطلاع ندارند که آن اخبار چه تاثیری بر حرکت قیمت دارایی خواهند گذاشت. به همین دلیل است که روند افقی به عنوان اولین و سومین مرحلۀ بازار در نظر گرفته می شود که در طی آن معاملات انباشته و سپس پخش می شوند. همچنین روند افقی زمانی رخ می دهد که بین روزهای کاری یا در خلال معاملۀ یک دارایی در یک زمان غیرمعمول (مثلاً معاملۀ یک ارز اروپایی پیش از باز شدن روز کاری اروپا) بازیگران بازار حضور ندارند. معامله در یک روند افقی امکان پذیر است اما بسیار ریسکی (پرخطر) است. این نوع از حرکت بیشتر برای اسکالپرها کاربرد دارد که از نوسانات کوچک و مکرر درون محدوده های قابل پیش بینی کسب سود می کنند.
دیدگاه شما